ضربه ی عشق
پارت 6
مرینت:🐞
آدرین اهههه اون به من داره خیانت میکنه آه اونم با لایلا ی عوضی خدارو شکر که حق طلاق دارم . باشه آغا ادرین (وجی :داره با حرص میگه😂😂😂/چرا تو و نویسنده کاری نمیکنید هاااا /نویسنده:باشه یه پیشنهاد عالی /چی/لوکا _ نیت_مارک _/خفه خون/چشم) با حرص رفتم جلو آدرین و گفتم (طلاققت میدم(با داد) عوضی کثافت ) چمدونم رو جمع کردم و همراه کلی وسایل و از خونه خواستم بزنم بیرون که گفت (خودت که مثلاً با لوکا نبودی ) ( زر نزن ) رفتم پیش لوکا و و ماجرا رو بهش گفتم .
روز طلاق:
از زبان آدرین
باورم نمیشود که مرینت ازم طلاق بگیره